کرامات آیت الله بهجت (ه)...
علی بهجت فرزند آیت الله بهجت گفت: «سیر زندگی آیتالله بهجت بسیار پیچیده بود چرا که هرگز حاضر نبود از خود چیزی را افشا کند، او واقعا عبد خدا بود و همیشه هم میگفت من هیچ چیز نیستم به همین خاطر ما نیز چیز زیادی از ایشان نمیفهمیدیم.»
آقای قاضی، آیتالله بهجت را فاضل گیلانی خطاب می کرد
*وی از شاگردان آقای قاضی بود و نحوه آشنایی اش با آقای قاضی نیز بسیار جالب است، زیرا علامه طباطبایی خودشان میگفتند که ما بعد از 5، 6 سال ماندن در نجف یاد میگرفتیم به محضر آقای قاضی برسیم اما آیتالله بهجت از همان ابتدا به محضر آقای قاضی رسیدند.
خود آیت الله بهجت از نحوه آشناییشان با مرحوم قاضی و اولین باری که نام ایشان را شنیده بودند این گونه می گویند که من در کربلا بودم که یک آقایی شبهای پنجشنبه برای زیارت از نجف به کربلا میآمد و در مدرسه ما وضو میگرفت من تعارفش میکردم که به حجره ما بیاید و او نیز دعوت مرا میپذیرفت از طریق این فرد که برادر علامه طباطبایی بود نام آقای قاضی را شنیدم. در دوران نوجوانی در حوزه نجف، پس از حل مشکلی علمی مرحوم قاضی به وی گفت: «أشهد أنّک فاضل» و از آن پس او را «فاضل گیلانی» خطاب میکرد.
با نماز جان می داد و با زیارت دوباره جان می گرفت
*وی با نماز جان میداد و با زیارت جان دوباره میگرفت، ایشان 40 سال دو ماه و نیم از سال را به زیارت امام رضا(ع) میرفت اما در طی این 40 سال یک چهل متری برای خودش آنجا تهیه نکرد همیشه 2 ساعت قبل سحر بیدار میشد و به عبادت میپرداخت و نزدیک طلوع آفتاب به حرم میرفت.
قبل از رفتن به حرم به خاطر عبادت زیاد توانشان بسیار کم میشد اما در کمال حیرت وقتی از حرم برمیگشتند انرژی بسیار زیادی پیدا میکردند به طوری که میتوان گفت از حرم که بازمیگشتند انگار مست بودند و دوپینگ کرده بودند بنابراین با من شوخی میکرد و سر به سر من میگذاشت و این انرژی وصف ناپذیر باعث حیرت ما میشد.
در زیارت حضرت معصومه(س) هم همین طور بودند به طوری که از سال 1324 شمسی روزی دو ساعت به حرم حضرت معصومه میرفتند و یک ساعت ایستاده و یک ساعت نشسته زیارت میکردند و دعای جامعه کبیره و چند بار نیز به نیابت، امینالله میخواندند.
- ۹۴/۰۲/۱۱